besm
دوشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14
pic
pic

برخی اصول اسلامی با الگوهای نظری مدرنیسم، سازگار نیست

برخی اصول اسلامی با الگوهای نظری مدرنیسم، سازگار نیست
برخی اصول اسلامی با الگوهای نظری مدرنیسم، سازگار نیست

به نقل از خبرگزاری شبستان؛ گروه قرآن و معارف: یکی از موضوعات حساس و بحث برانگیزِ عصر حاضر، تقابل بین مدرنیسم و سنت است که هریک از نهادهای علمی اعم از حوزه و دانشگاه درباره آن بحث‌ها دارند و نظریاتی را مطرح کرده‌اند.

در این میان، بحث مدرنیته در حوزه‌های علمیه با دو مشکل اساسی روبرو است: نخست اینکه، اصول ثابت دانش‌های اصیل و شکل یافته در متن اسلام، بهره لازم را در حوزه علمیه نبردند. عرفان، حکمت و کلام اسلامی و … به میزان کافی و شایسته در حوزه‌های علمیه پرورده نشدند، وسعت لازم را پیدا نکردند و به لحاظ این قصور است که آمادگی لازم را برای اینکه بتوانند روزگار و عصر فعلی را تحت پوشش قرار بدهند، ندارند. به عبارت دیگر، نتوانسته‌اند پاسخگوی برخی نیازها و مطالبات روزگار حاضر باشند.

دوم اینکه، فناوری تبدیلِ اینگونه اصول و ارزش‌ها به مباحث فرهنگی، سیاسی و اجتماعی یعنی فناوری ارتباط بخش ثابت از دین و متغیر از دین، در حوزه‌های علمیه تولید نشده و این نقص عمده‌ای است که شاید حوزه را در مقابل این همه پرسش و شبهات ناتوان نشان داده است.

موضوع مهم دیگر در این ارتباط، این پرسش و در واقع، شبهه است که دین با پیشرفت و تمدن، مخالفت دارد یا خیر؟ عده‌ای از نظریه پردازان معتقدند، عملکردِ گروه‌ها و جریان‌هایی مانند داعش، بوکوحرام، طالبان و مانند اینها، جهان را به این جواب رسانده است: دوران حضور دین در جامعه، پایان یافته است.

این‌ها موضوعات و شبهاتی است که هر روز در جامعه مطرح می شود و ذهن جوان ایرانی را نیز به خود مشغول می‌دارد.

به منظور یافتن پاسخ‌هایی دقیق و متقن برای این سؤالات و شبهات، گفت و گویی با حضرت آیت الله حاج سید میرتقی حسینی گرگانی؛ استاد برجسته خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم داشتم. وی شاگردِ حضرات آیات عظام حاج شیخ حسین وحید خراسانی، حاج شیخ میرزا جواد تبریزی و حاج سید محمد حسینی روحانی و حاج شیخ میرزا کاظم تبریزی و… است.

آیت الله حسینی گرگانی نویسنده آثار فاخری چون «نبراس الهدی فی ابداء البداء»، «نزول مسیح و ظهور موعود»، «نبراس الأذهان فی اصول الفقه المقارن» و… است.

گروهی از کارشناسان و پژوهشگران معتقدند بخشی از چالش های فرهنگی ـ تربیتی کشور، به دلیلِ عدم جمع میان سنت و مدرنیته، به ویژه نگاه سلبی و دفعی بدنه روحانیت و حوزه‌های علمیه به مدرنیسم است. در واقع، این قشر اصولاً نمی‌تواند به برخی مظاهر پیشرفت، نگاه پذیرشی داشته باشد. واقعیتی که در صدور برخی فتاوی یا نظرات نسبت به بلندگو، فضای مجازی، شبکه‌های اجتماعی، ماهواره و… مشاهده می‌شود. نظر حضرتعالی در این باره چیست؟

واژه مدرن؛ به معنای «اکنونی، امروزی و جدید» است. و نیز به «نو آوری و امروزی بودن» هم اطلاق می‌شود. مدرنیته با مفهوم سنّت در تقابل است. مدرنیته یعنی نگاهی نو و جدید و دگرگون به جهان و انسان داشتن. مدرنیته؛ یعنی فردگرایی، که سبب تباهی پیوندهای اجتماعی می‌شود و حس مسئولیت را از بین می‌برد.

پژوهشگران و نویسندگان عصر کنونی، مدرنیسم را در مقابل واژه تجدّد، تجدّدگرایی و نوگرایی معادل می‌دانند و به کار می‌گیرند.

بسیاری از متفکّران دینی، جهان بینی مدرنیستی را از آنجا که بر مبنای خِرد ابزاری بنا شده، آن را یک جهان بینی نفس‌گیر تلقی می‌کنند، که موجب عاجز شدن از درکِ بخش اعظم هستی و ناتوانی در شناخت مقصد و غفلت از آموزه‌های ادیان و بروز بحران‌های روانی و اجتماعی و زیست محیطی می‌شود.

تفسیر صحیح و درست از تجدّدگرایی برای پاسخگویی به نزدیک شدن یا ورود حوزویان در آن، بسیار مهم است. مدرنیته با توجّه به تفسیر و برداشت روشنفکرانِ دینی چون منجر به دست برداشتن از عقاید و افکار صحیح دینی می‌شود، خطری بس جبران ناپذیر دارد؛ به همین خاطر، ما شاهد بحران‌هایی هستیم که ناشی از زوال عقاید دینی و اخلاق و هنجارهای اجتماعی است، و آزادی‌های افراطی لیبرالی مسئول اشاعه آنها و باعث تخریب اخلاق و دین گردیده است. اما اگر مراد از آن؛ برداشت‌های نو و نوگرایی در تفسیر و تبیین مباحث دین باشد ورود به آن ضرورت دارد.

سنت و مدرنیسم از مفاهیم مهم حوزه‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی در دنیای امروز است که شاید یکی از مهمترین مراکز تقابل آن، در حوزه علمیه باشد. این مرکز دیرپای دینی و علمی تا چه حد به مدرنیته نزدیک هستند و اساس آن را باور دارند؟

حوزه‌های علمیه به آگاهی از معارف جدید نیاز دارند و این نیاز هم برخاسته از شبهه‌پراکنی و پاسخ به آنها، و نیز ارائه عقاید و احکام دینی همراه با مدل‌های نو پدیدار جوامع بشری است. پس خواهی نخواهی، دیر یا زود به شکل‌های مختلف با پدیده‌های فکری و عملی زندگی جدید مواجه، خواهند شد و باید مسائل را با توجّه به آنها حلّ و پاسخ دهند.

اجتهاد که جوهره نظام آموزشی حوزه‌های علمیه است، به معنای تحرّک، تحوّل، نوآوری و نواندیشی می‌باشد. البته نواندیشی با نوگرایی فرق دارد. نواندیشی یعنی نوبه‌ی نواندیشیدن، بی‌آنکه نو بودن اصالتی داشته باشد. اما نوگرایی ترجمه‌ی مدرنیسم و معادل اصاله التجدّد است.

برای معرّفی فرهنگ دینیِ خود، نیازمند شناختِ فرهنگ دیگران هستیم؛ زیرا تا آشنایی نداشته باشیم نمی‌توانیم فرهنگ دینی خود را به دیگران بشناسانیم و نیازهای عقیدتی و دینی آنان را جوابگو باشیم.

 بسیاری از اصول و تعالیم اسلامی با بسیاری از الگوهای نظری مدرنیسم و مدرنیته به معنای اصطلاحی آن، هیچ‌گونه سازگاری نیست؛ مثلاً میان آموزه‌های اسلامی با عناصری چون: عقلانیت ابزاری، فردگرایی، سرمایه‌داری، و مادی‌گرایی و… نمی‌توان تناسبی برقرار کرد، پس نمی‌توان گفت: اسلام تجدّدگرا یا جامعه‌ی دینی مدرنیستی، اسلامیّت را از اندیشه‌های اسلامی یا تجدّدگرایی را از تجدّد سلب کرد؛ چون چالش و مشکل اساسی اسلام با مدرنیسم یک چالشِ جهان بینانه است.

باید توجّه داشت که الگوهای مدرنیته به طور جزم و مطلق، سنّت را هتک و تحقیر می‌کند، این نوع نگرش به سنّت با آموزه‌های دینی اسلام مخالف است؛ بدیهی است که حوزویان نمی‌توانند در مدرنیته‌ای که این‌گونه دیدی به سنّت دارد، وارد شوند و از آن بهره برگیرند. از سوی دیگر هر دیرینگی و کهنگی را اسلام جهت و مرجع رجوع نمی‌داند و نیز هر تازگی و نو پیدایی را امضا نمی‌کند؛ زیرا نسبت به هیچ‌کدام تعصّب نمی‌ورزد.

خلاصه اینکه اقتباس از بعضی عناصر و تجارب مدرنیته و گفتگوی تمدنی و استفاده از روش‌های مطلوب و موفّق آن بلامانع است؛ چون هیچ وجهی برای ممنوعیت و یا تضاد آن با مبانی دینی وجود ندارد. آگاهید که اسلام دین خاتم و جهان شمول است و خود را این چنین معرفی می‌کند که پاسخ‌گوی به تمام نیازها و پرسش‌ها است، بنابراین محدود به زمین یا زمان خاصی نیست. همان‌گونه که امام صادق علیه السلام علت تازگی و طراوت و ماندگاری قرآن را محدود نبودن آن به زمان، گروه و مکانی خاص معرفی فرموده‌اند.

تا چه اندازه حوزه‌های علمیه اجازه ورود مدرنیسم را داده‌اند و متناسب با نیاز روز، موضوعات، دغدغه‌ها و مباحث جوامع را پیگیری می‌کنند؟

برای مشارکت در فرهنگ جهانی می‌بایست با مدرنیته در برخی موارد همراه، و در بعضی به ستیز و یا به مناظره و گفتمان برخیزیم. بنابراین روش سنّتی را در مواردی که کارآمد نیست بایست کنار گذاشت و به رویکرد جدید روی آورد. چه دلیلی بر تصلّب ورزیدن بر سنّت و روشی که کارآیی ندارد وجود دارد؟

به روشنی ملاحظه کرده و می‌کنید که مسیحیت برای این که خود را در تمام عرصه‌ها عرضه نماید و کارآمدی خویش را به اثبات برساند، با همین اندیشه و روش به میدان آمده است. پس اگر حوزویان بخواهند با همان روش سنّتی خود در تمام عرصه‌ها ورود نمایند، بدیهی است که فاصله زیادی با جوامع امروزی و مردمان امروزی دارند و به خوبی و روشنی پاسخ‌گوی نیازها نخواهند بود. پس نظام دینی هنگام مواجه با مردم، باید کارش تنها بر مبنای استدلال، آن هم روش‌مند و نوگرا باشد تا کارآیی لازم را داشته باشد.

انبیا و شرایع الهی بخصوص اسلام آن چنان به ظرفیت‌ها و شیوه‌ها و ابزارهای موجود توجّه داشته و دارند تا جایی که برخی بر این باورند که انبیاء مبتکر و سازنده‌ی شیوه‌ها و ابزارهای مورد نیاز بشر بوده‌اند.

ذهنیت افراطی که بر این عقیده است که دین امور تازه وارد و شیوه‌ها را به عقل واگذار کرده و هر آنچه را عقلِ بشرِ خردورز بپسندد، خوب است و بلامانع؛ چنین اندیشه‌ای در برابر مدرنیته‌ی غرب و تجددگرایی از خود انفعال نشان می‌دهد.

به نظر می‌رسد، تحول در ذات مدرنیسم وجود دارد؛ شما چه راهکارهایی برای تحقق حداکثری تحول در حوزه‌های علمیه پیشنهاد می‌کنید؟

باز بودنِ باب اجتهاد و پویایی فقه در نو فهمی و نو اندیشی آن است؛ این یعنی تطبیق پذیری احکام با شرایط نو و مدرن و الگو گیری از مدرنیته و مدرنیسم چیز دیگری نیست.

فرایند نزدیکی و مواجهه‌ی حوزویان با مدرنیته، به این معنی نیست که از ارزش‌های حوزه دست بردارد و به خود باختگی روی آورد، هرگز چنین اتفاقی نخواهد افتاد، چون حوزه‌های علمیه شیعه تاریخ و دیرینه‌ای درخشان و پر ثمر دارد و با یک نگاه کوتاه آثار پر بها و فراوان آن چشم‌ها را خیره می‌سازد. پس خود باختگی را برنمی‌تابد و در مقابل بحران‌ها و تزلزل‌ها پرچم‌دار فرهنگ غنی انسان ساز خود هست و خواهد بود.

امروزه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، زمینه‌های مناسبی بروز کرده تا اندیشمندان اسلامی به ویژه حوزویان با شناخت دقیق‌تر از جهان و گفتمان‌های جدید و راهیابی به مفاهیم تازه و موضوعات نو و تأمّلی عالمانه و بازبینی و بازاندیشی به نیازمندی‌های جوامع اسلامی و مردمی عملاً وارد عرصه‌های گوناگون شده و در سنگرهای دفاع، جانانه به مدافعه برخاسته‌اند و نیز برخواهند خاست.

از آنچه گفته شد نادرستی نظریه زیر به وضوح برای همگان روشن می‌شود:

آنانی که بین اسلام و تجدّد، تعارض اثبات کرده‌اند، می‌گویند: برای رهایی از بن‌بست باید میان مقام نظر و عمل تفکیک قائل شد، به این بیان که در مقام نظریه پردازی، اسلام را معارض با تجدّد و مدرنیته می‌دانیم، امّا در مقام عمل به دلیل آن که نفی تمدّن جدید و مظاهر آن، موجب تنگنا و عُسر و حَرَج و اختلال نظام اجتماعی می‌شود از باب اضطرار، به هر میزان که لازم و ضروری باشد از ساز و کارهای مدرنیته استفاده خواهیم کرد.

برخی اصول اسلامی با الگوهای نظری مدرنیسم، سازگار نیست

تالیفات

  • نبراس الأذهان فی اصول الفقه المقارن
    نبراس الأذهان فی اصول الفقه المقارن
  • چگونگی تدریس دروس خارج
    چگونگی تدریس دروس خارج
  • نزول مسیح و ظهور موعود
    نزول مسیح و ظهور موعود
  • انوار گلستان
    انوار گلستان
  • ریاحین گلستان
    ریاحین گلستان
  • شعرای گلستان
    شعرای گلستان
  • نبراس الهدی فی ابداء البداء
    نبراس الهدی فی ابداء البداء
  • نبراس الأذهان فی اصول الفقه المقارن
    نبراس الأذهان فی اصول الفقه المقارن
  • نزول مسیح و ظهور موعود
    نزول مسیح و ظهور موعود
  • صولت خاندان صولی
    صولت خاندان صولی

yademan